نشریه چشمه
پس از روشنگریهای اخیر رئیس جمهور در مورد پشت پردهی بعضی مفاسداقتصادی و نیز افشای عوامل اصلی سنگاندازی در مسیر حرکت دولت خدمتگزار موجی از اعتراضها و انتقادات و ابراز نگرانیها و تردیدها در سطوحی از جامعه پدیدار گشت. البته قاطبهی ملت ایران ضمن ابراز خرسندی از این اقدام مبارک حمایت خود را از رئیس جمهور اعلام کردند که نمونه روشن آن در استقبال بینظیر مردم مؤمن اصفهان و تبریز از ایشان متجلی شد.
اما عدهای از دلسوزان نظام نیز از سر شفقت و با زبان نصیحت نگران وضعیت پیش آمده هستند و در اظهار نظرهایشان افشاگریهای رئیس جمهور را موجب بدبینی و یأس مردم نسبت به اصل نظام و تضعیف نظام میدانند. در پاسخ به این عزیزان باید گفت: اولاً باید حساب نظام را از حساب افراد و اشخاص جدا نموده و تفکیک نماییم. متأسفانه در طول سالهای اخیر چنین القاء شده است که وجود بعضی افراد و اشخاص مساوی با خود «نظام» است و هر نقدی به این استوانهها به منزلهی تضعیف و تزلزل اصل نظام تلقی شده است. حال آنکه چنین تفکری نه در نگاه اسلامی جایگاهی دارد و نه در سیرهی مدیریتی امام خمینی(ره) مورد تأیید است. روش مدیریتی امیرالمؤمنین علی(ع) به ما یاد میدهد که اشخاص و افراد - هرکه باشند و هر سابقه ای که داشته باشند- نمیتوانند ملاک و معیار حق و باطل باشند. ایشان به فردی که در جنگ جمل با مشاهدهی عایشه و طلحه و زبیر که هر سه از نزدیکان رسول اکرم(ص) بودند در یک سوی میدان و دیدن علی(ع) در سوی دیگر دچار تردید شده بود فرمودند: «إعرف الحقّ تعرف أهله.»
امام خمینی(ره) نیز به ما آموخت که باید حساب اصل نظام را از افراد و اشخاصی که در نظام هستند جدا بدانیم و با همین استدلال بود که آقای منتظری را از مسؤولیت مهم «قائم مقام رهبری» عزل نموده و در پاسخ به تردید نمایندگان مجلس و وزرای دولت چنین نوشتند: «شنیدم در جریان امر حضرت آقاى منتظرى نیستید و نمىدانید قضیه از چه قرار است. همین قدر بدانید که پدر پیرتان بیش از دو سال است در اعلامیهها و پیغامها تمام تلاش خود را نموده است تا قضیه بدین جا ختم نگردد، ولى متأسفانه موفق نشد. از طرف دیگر وظیفه شرعى اقتضا مىکرد تا تصمیم لازم را براى حفظ نظام و اسلام بگیرد. لذا با دلى پرخون حاصل عمرم را براى مصلحت نظام و اسلام کنار گذاشتم. ان شاء ا... خواهران و برادران در آینده تا اندازهاى روشن خواهند شد. سفارش این موضوع لازم نیست که دفاع از اسلام و نظام شوخى بردار نیست؛ و در صورت تخطى، هر کس در هر موقعیت بلافاصله به مردم معرفى خواهد شد.»
این جملات و اقدام امام راحل به خوبی نشان میدهد که چه بسا گاهی حفظ اصل نظام جز از طریق افشای مفاسد پشت پرده بعضی از مهم ترین حاکمان نظام امکانپذیر نباشد و لذا نباید حیثیت و آبروی نظام را به گونه ای به زلف اشخاص و افراد گره بزنیم که دیگر نتوانیم هیچ انتقادی به اشتباهات آنان بکنیم.
ثانیاً وقتی حساب نظام را از حساب اشخاص جدا کردیم روشنگریهایی نظیر آنچه توسط دکتر احمدینژاد صورت گرفت نه تنها موجب بدبینی و ناامیدی مردم نسبت به نظام نمی شود، بلکه کاملاً بالعکس باعث امیدواری و دلگرمی مردم به نظام اسلامی خواهد شد.
رهبری نیز بارها نسبت به خطر اشرافی گری در نظام هشدار داده اند. توصیههای مکرر ایشان به روسا و کارگزاران دولتهای گذشته از یاد کسی نرفته است؛ آنگاه که خطاب به دولت سازندگی فرمودند "من و شما همان طلبه یا معلم پیش از انقلابیم. یکی از شماها معلم بود، یکی دانشجو بود، یکی طلبه بود، یکی منبری بود، همه مان این طور بودیم؛ اما حالا مثل عروسی اشراف عروسی بگیریم، مثل خانه ی اشراف خانه درست کنیم، مثل حرکت اشراف در خیابانها حرکت کنیم! اشراف مگر چگونه بودند؟ چون آنها فقط ریششان تراشیده بود، ولی ما ریشمان را گذاشته ایم، همین کافی است؟! نه، ما هم مترفین میشویم. وا... در جامعهی اسلامی هم ممکن است مترف به وجود بیاید. از آیهی شریفه ی «واذا اردنا ان نهلک قریة أمرنا مترفیها ففسقوا فیها» بترسیم. تُرف، فسق هم دنبال خودش می آورد. اندازه نگهدارید." (بیانات مقام معظم رهبری در دیدار با مسؤولان دولت هاشمی و کارگزاران نظام 23/5/70)
در بند هفتم فرمان 8 ماده ای رهبری در مبارزه با مفاسد اقتصادی نیز آمده است : " در امر مبارزه با فساد نباید هیچ تبعیضى دیده شود. هیچکس و هیچ نهاد و دستگاهى نباید استثنا شود. هیچ شخص یا نهادى نمی تواند با عذر انتساب به اینجانب یا دیگر مسئولان کشور، خود را از حساب کشى معاف بشمارد. با فساد در هر جا و هر مسند باید برخورد یکسان صورت گیرد." از همین بند بروشنی واضح است که حتی منسوبین و منصوبین رهبری نیز ممکن است دچار فساد شوند. اما وظیفه رهبر و جایگاه او چنین حکم می کند که با ابلاغ این فرمان به سران سه قوه، بجای ورود مستقیم به رویکرد حذفی افراد نظام، که گاها دارای سوابق قابل توجهی نیز می باشند، فرمان ایجاد سیستمی را صادر کند که خود سیستم افراد فاسد را شناسایی و حذف نماید( بندهای 5و 6).
اگر قوه قضاییه به علت ضعف سیستم ، که ممکن است ناشی از ترس ، رشوه ، مصلحت اندیشی نا به جا ، فرار مجرم ، نفوذ مجرم و یا معدوم کردن پرونده ها باشد نتوانست مفسدی را اعلام کند چه پیش می آید؟ آیا وظیفه اسلامی همه انسانها سکوت در برابر تاراج بیت المال است ؟
حکومت دینی لزوما نباید حکومت بی اشتباه باشد. چرا که تمام کارگزارن حکومت که معصوم نیستند، همه انقلابیون که مقدس نیستند . فلانی در انقلاب نقش داشته ، در ثبات به نظام نقش داشته اما پس از دهه 60 ما او را در لوای دیگری و در خط دیگری میبینیم که سبب میشود امروزه درباره او برای آگاهی مردم اینگونه صحبت کنیم . این اشتباهی است که آقایان مخالف نظام به عنوان مغلطه در دهان مردم انداختند که دیدید اینها دزد بودند . نه آقایان اینها موقعی که انقلاب کردند دزد نبودند ، وقتی که انقلاب شد و جز اسلام نفسانیت حاکم شد و حب ریاست آمد دزدیدند .انقلاب با هیچ کس تعریف نمیشود. امام چون تا آخرین لحظه این اسلام را رها نکرد ما او را پیر خویش می دانیم .
در هر سیستم دینی ممکن است که یک کارگزار دینی غیر معصوم دچار لغزش شود. اصلا پویایی و سلامت این سیستم و نظام در آن است که آنرا در هر لباسی بود شناسایی کند و از سیستم خارجش کند. مگر سیستم حکومت امیرالمومنین کارگزار اشتباه نداشت . ؟ حاکم اهواز بود ، حضرت نفرمود به خاطر اینکه مردم به حکومت من بدبین میشوند و به صلاح نیست با او مدارا کنم دقیقا چون او خلاف این سیستم است و مصلحت نظام را بر هم میزند حتی اگر منصوب امیرالمومنین ( که پس از پیامبر از او بالاتر نداریم) هم باشد ، حضرت برش می دارد . حضرت او را در نظام حکومتی خودش تحمل نمی کند .
این افتخار انقلاب اسلامی است که اگر مفسدی را یافت ، بدون ترس در هر منصبی که باشد اعلام کند و این شعور را باید به مردم رساند که خدمتگذار انقلاب چون غیر معصوم است ممکن است بر اثر هوای نفس پس از 6 دهه خدمت اشتباه کند . افتخار انقلاب اسلامی باید باشد که با سر بلندی او را معرفی کند و بگوید نظام من سالم است . نه مثل یک دندان پوسیده که سالهاست بدن تو را دردش آزار میدهد پنهانش کنی.